پارت ۸۳

ات شونه‌ای بالا انداخت و گفت:
– «بله… ولی ترجیح میدم تو جشن خودم تک باشم.»

جونگ‌سو با تعجب برگشت سمتش:
– «جشن تو؟!»
ات با یه لبخند نیمه‌مرموز جواب داد:
– «آره… من اون جشنو گرفتم تا بیشتر حرص مامانتو و عمومو دربیارم.»

جونگ‌سو چند لحظه خشکش زد، بعد زد زیر خنده:
– «تو رسماً خطرناک‌ترین آدمی هستی که می‌شناسم.»

جونگ‌سو اول خودش نشست برای میکاپ. وقتی رسید به مرحله سایه چشم، رو به ات گفت:
– «میکاپ چشمو چیکار کنم؟»
ات با خونسردی گفت:
– «به نظرم خط چشم سفید اوکیه.»
جونگ‌سو هم به حرفش گوش کرد و خط چشم سفید کشید.

بعدش ات نشست برای میکاپ خودش. سایه شاین سبز رو با دقت زد، طوری که با رنگ لباسش هماهنگ باشه و برق خاصی تو چشم‌هاش بندازه.

وقتی رسید به بخش لباس، ات از اتاق رفت بیرون تا جونگ‌سو لباسشو بپوشه. بعد که جونگ‌سو آماده شد، ات برگشت تو اتاق و لباس سبز رو پوشید.

در که باز شد و ات از اتاق اومد بیرون، صحنه یه جوری بود که همه چند ثانیه خشکشون زد. حتی جونگ‌سو که لحظه‌ای قبلش لباس رو دیده بود، با دهن باز نگاهش می‌کرد.

لباس سبز توی نور، با اون شاین ملایم و میکاپ هماهنگ، جوری بهش می‌اومد که هر کی می‌دید، می‌فهمید ات دقیقاً می‌دونه چطور باید “تک” باشه.
دیدگاه ها (۳)

لباس تهکوک ات و جونگ سو

میکاپ ات و جونگ سو

پارت ۸۲

پارت ۸۱

پارت ۱۶۵

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط